
* هجوم اضطراب *
مدتی گذشت و صدای خیابون میپیچید توی سرم و باز بر میگشت
مدتی گذشت و صدای خیابون میپیچید توی سرم و باز بر میگشت
دستی را که روی کتفم مینشید پس میزنم و با غیظ به چهره ی نگرانش نگاه میکنم... -تو اینجا چیکار میکنی…؟
معرفی یک اثر ادبیات داستانی. سبک. مدرنیته. مخاطب. خاص. اا
صفحه 261 تا 281 کتاب محله ضرب. در آنسوی محلهی ضرب ، درون باغ درختان هلو، هاجر پابرچین ، و با احتیاط ، از بین شاخه های شکسته و به زمین افتاده راه خود را باز میکند