انتقام سرد
انتقام سرد
سکوت مطلق، صدای تپش های قلب مضطرب و شکسته ام رو در تاریکی مطلق لمس میکردم و صدای نفسهام ممتد ولی پرتکرار .
صدای بسته شدن در راکه میشنوم نفس راحتی میکشم...انگار رفته است! -شهرام خندت واسه چیه…؟میدونی که اعصاب درست درمون ندارم حرفتو بزن میخوام بخوابم! صدای خنده اش قطع میشود ومن میتوانم چهره ی جاخورده از لحنم را تجسم کنم..
صفحه 261 تا 281 کتاب محله ضرب. در آنسوی محلهی ضرب ، درون باغ درختان هلو، هاجر پابرچین ، و با احتیاط ، از بین شاخه های شکسته و به زمین افتاده راه خود را باز میکند
آمنه مبهم و پریشان به دره ای از ناباوری ها سقوط میکند. و. از خیس نشدنش در زیر. بارش. شدید. باران. به. نٱفس وجودش در زندگی و حضورش بین زنده ها شک میکند که....
قسمتی از داستان بلند شهرخیس _ اپیزود ؛ شبح خانه وارثی و سوشا
قسمتی از رمان شهر خیس . صفحه 43. تا 63. نویسنده شهروز براری صیقلانی .
داستان. زیبایی. که پیرامون تناقضات روزمر. های عجیب. و ماورایی شخصیت اصلی. میگذرد